مثلث

مثلث

زندگی سه ضلعی
مثلث

مثلث

زندگی سه ضلعی

تولد خیانت-2- چه زمانی رابطه تنها به دو ضلع نیاز داره؟

اولین باری که یه رابطه ی سه تایی دیدم، تو زندگی واقعی نبود. تو فضای مجازی هم نبود. فیلمی بود به نام سر در میان ابرها که یک زن و یک مرد، هر دو عاشق یک زن هستند و سه نفری با هم زندگی می کنن. البته مرده نمی دونه که دوست دخترش با اون زن هم در ارتباطه... بعد عاشق های سینه چاک تصمیم می گیرن در جنگ اسپانیا شرکت کنن و اون جاست که اون خانوم هم به عشق و رابطه اش اعتراف می کنه... تصویر عجیبی بود. در یک هماهنگی غیر عادی، میشد که دو نفر همزمان عاشق یک نفر باشند و اون یک نفر هم همزمان عاشق اون ها...بعدها این هماهنگی رو در موارد دیگه ای هم دیدم یا شنیدم. اصطلاحاً هووهایی که سال های سال با هم زندگی می کردن و خیلی هم خوب و خوش به نظر می رسیدن... نه موهای همدیگه رو می کندن و نه به هم نفرین حواله می کردن.

چیزی که از رصد کردن همه ی این موارد به نظرم رسید، این بود که تنها وقتی روابط زن و شوهری، به جای افقی بودن، عمودیه رابطه ی سه ضلعی که چه عرض کنم رابطه ی صد ضلعی هم امکان پذیره. در این موارد، یک نفر مثل پادشاه اون بالا میشینه و بقیه رو کنترل می کنه، هر کس هم حرفی زد یه دونه می زنه تو سرش: «دَق!» و : «سکوووووووت!» درست همونطور که پادشاه های کارتونهای بچگمیون عادت داشتن فریاد بزنن.

تنها در این جور مواقعه که رابطه ی سه ضلعی آشکار به وجود میاد. اما وقتی قرار رو بر رابطه ی دو طرفه و افقی گذاشتی، هرگز نمی تونی به راحتی شخص تازه ای رو وارد کنی و بنابراین مجبوری «پنهانی» این کار رو انجام بدی. درباره ی این پنهانی ها، میشه ده تا پست نوشت. خیلی شگفت انگیز میشن آدم ها وقتی رابطه ی افقی دو نفرشون رو یواشکی تبدیل به رابطه ی سه نفره می کنن. این وضعیت می تونه از ساده ترین و بی شیله پیله ترین آدم ها، دروغ گوهای قهاری بسازه... من دوباره به این مسئله بر می گردم... اما فعلاً دوباره برم سر موضوع پست... 

در زندگی های سنتی، رابطه ی زوج ها هرگز افقی نبود. اگر این اتفاق می افتاد امری خلاف عادت بود. به طور سنتی، خانم ها تابع و حرف شنو و آقایون آمر بودند. رابطه ی مرد با همسرش، اگر بخش ج.ن.س.ی رو حذف کنیم، درست شبیه به رابطه ی او با فرزندانش بود. و همونطور که فرزندان اجازه نداشتن در تصمیم گیری بزرگترها شرکت کنند، زن هم طرف مشورت و تصمیم گیری قرار نمی گرفت. در چنین شرایطی، طبیعی بود که مردی دو تا زن بگیره و بتونه هر دو رو آروم و راضی نگه داره. مثل معلمی که می تونه سی تا شاگرد رو در یک ساعت اداره کنه.

در زندگی های مدرن و خصوصاً با استقلال اقتصادی خانوم ها، این رابطه رفته رفته از بین رفت یا در حال از میان رفتنه... دیگه زن ها راضی نمیشن امر و نهی بشنون و برای خودشون شخصیتی قائلن...و در چنین شرایطی، دیگه امکان نداره دو تا زن داشت و اونها رو راضی نگه داشت.

این ها که میگم، جنبه ی عام داره و خیلی قالبی هست. من زنانی رو دیدم که در راس رابطه ای عمودی با شوهرانشون قرار داشتن و به همین دلیل تونستن فرد سومی رو وارد رابطه شون بکنن بدون اینکه صدایی از همسرشون بلند بشه... همه جوره اش هست... اما اساسش اینه، یا رابطه ی عمودی و آشکار بودن مثلثی بودن زندگی، یا رابطه ی افقی و پنهانی شدن ضلع سوم. 


نظرات 3 + ارسال نظر
رضا جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 21:11

سلام مرس از مطالب خوب آموزنده شما مدیر متاسفانه مشکلاتی که به آن یادآوری نمودی بسیار یاد است ولی اگر جنس مخالف اجازه نده هیج مردی خیانت نمیکنن رودباریان و این سبکها به خیانت دامن میزنند میدانیم مشکلات از جمله عاطفی .مالی.اجتماعی بسیارزیاد است ولی بیشتر خیانتها از ناحیه جنس مخالف به وجود ممیاد در غیر اینصورت خیانت نیست تجاوز گفته میشود.وبستر مردان حال حاضر به خاطر دوست داشتن و فرزند و خانواده میبخشن آنهارا بی مسیولیت ویا بی غیرت خان ده میشوند افسوس باید انسانها قبل از استفاده از هر چیز فرهنگ استفاده از آن را آموزش ببینند

ارمیا آریایی یکشنبه 3 شهریور 1392 ساعت 14:36

slm
نویسنده مطلب یا مدیر و ادمین محترم:
من تازه با محیط وبلاگ و.... آشنا شدم و با در نظر گرفتن شرایطی که به ذهن هر خانومی میاد و حس زنانه من که تصمیم گرفتم لااقل به یه جایه دوستانه پناه ببرم/آمدم و دوست دارم لااقل پریشانیه ذهنم رو یل بگم یا بواسطه این دوستان و خانومهایه آریایی که هستند آروم کنم////
این مطلب فوق زندگی منه و بانیه جدایی و بی شرمی مرد زندگی این عمودی و افقی هارو میسازه//
شاید توضیح سخت باشه و
و
فعلن تشکر خودمو به هم نازگل و هم مدیر ابراز کنم بهتره/جالب بود و واسه فهمیدن چیزهایی کمکه غیبی/
واقعن متشکرم و امیدوارم منو هم مثه بافی همنوع هام که از خیانت مردهایه لاابالی زخم برداشته اند بپذیرید /
مییسسسیییی

ممنون ارمیا جان که خوندی. امیدوارم به زودی از رنج و پریشانی آزاد بشی.
این جا هم خونه ی مادر بزرگه است اگر دوستان منت بذارن و بپذیرن. برای هر کسی که درگیر قصه ی خیانت بوده جا هست و آغوش باز...
راستی، چرا آریایی؟

نازگل سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 10:43

مطالبت بسیار جالب هست به خصوص در مورد روابط افقی و عمودی. ممنونم. اثر خیانت مثل اثر یه زخمه. باید زمان بگذره و باید ازش مراقبت کرد تا خوب بشه.

ممنونم نازگل جان که حوصله کردی و خوندی. امیدوارم بتونم مطالب به درد بخوری در این زمینه بنویسم.
دقیقاً خیانت دیدن آدم رو زخمی می کنه و زخمش هم اغلب خیلی عمیقه. کل وجود آدم به هم میریزه. ولی معالجه ی این زخم غیر ممکن نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد