مثلث

مثلث

زندگی سه ضلعی
مثلث

مثلث

زندگی سه ضلعی

آن چه می خواهم درباره ی خیانت بدانم و بگویم

زیمل، همون آقای فیلسوفِ سنجاب که بخش کوچکی از نظراتش رو اینجا نقل کردم، فقط نشون نداد که تعداد افراد درونِ رابطه می تونه شکل رابطه رو عوض کنه و زندگی اون افراد رو تغییر بده. زیمل تاکید خاصی بر این نکته داشت که هر چیزی با چیز دیگه در رابطه است. گمون نمی کنم زیمل به اثر پروانه ای فکر می کرد یا اصلاً از اون خبر داشت. منظور زیمل این بود، که اجزاء مختلف جهان در هم تنیده هستند و نمیشه یک جزء رو به تنهایی و به دور از سایر اجزاء بررسی کرد. ممکنه کار بررسیِ یک پدیده، از جزء خاصی شروع بشه. اما  اگر واقعاً می خوایم به شناخت برسیم حتماً باید پیوند اون جزء با سایر اجزاء رو هم بررسی کنیم. پس هم اجزاء در تنوع و پیچیدگی شون اهمیت دارند و هم ارتباط بین اون ها مهمه. 

اینکه چه اتفاقی میفته که فردی به همسر یا عشق زندگیش خیانت میکنه، فقط به اون فرد بستگی نداره، به همسر/عشقش هم بستگی داره، به نفر سوم هم بستگی داره... باید هر سه ضلع دیده بشن. 

اما آیا فقط شناختن این سه ضلع کافیه؟

به نظر من نیست. اصلاً نیست. 

خیانت، عملیه که یک فرد، نسبت به فردِ دیگری انجام میده. اما یکعمل اجتماعی هم هست. اصلاً اینکه رفتاری خیانت تلقی بشه یا نه اجتماعیه. این فرهنگه که مشخص می کنه چه رفتاری خیانته و چه رفتاری خیانت نیست. یا هنگام مواجهه با این پدیده چه باید کرد. حتی وقتی توجیه خیانت دیده ها، خیانت کننده ها و هم دستان خیانت رو بررسی می کنیم می بینیم که این توجیهات فردی نیستند. 

من دوست دارم در این وبلاگ، به همه ی این موارد بپردازم: 

1- برای من دردهای آدم های خیانت دیده مهمه. ولی معتقد نیستم خیانتگرها بی درد و بی وجدان هستند. اینکه هنگام خیانت چه حال و هوایی دارن برام جالبه. دستیاران خیانت هم همین طور. اون ها چطور با این دنیایی که واردش شدن کنار میان؟ اون ها حتی اگر پیشقدم رابطه ی سه ضلعی نبوده باشند و توسط خیانتکار متقاعد شده باشن، باز هم به عنوان مقصر اصلی شناخته می شن. این وضعیت چه شکلیه؟ همینطور اینکه چطور آدم هایی که شاید تا حد زیادی راستگو و سالم بودن تعهدشون رو یک سره فراموش می کنند و گاهی دلشون نسبت به همراه سالیان دراز زندگی سنگ میشه برای من قابل بررسیه. 

2- می خوام درباره ی فاش شدن خیانت بنویسم. درباره ی خیانت دیده هایی که خیانت رو می بخشند . و اون هایی که نمی بخشند. دلایل احتمالی بخشیدن یا نبخشیدن رو بشناسم. اینکه بعد از فاش شدن خیانت، رابطه همچنان سه ضلعی می مونه یا دو ضلعی میشه؟

3-می خوام توجیهات هر سه ضلع رو بررسی کنم. و نشون بدم اگر چه خیانت فردیه، آدم ها توجیه عملشون رو از انبان های مشترکی بر می دارن که اجتماعیست.

4-می خوام دلایل کشیده شدن آدم ها به روابط مثلثی رو بشناسم. منظورم چیزی بیش از توجیهاته. اگر خیانت اجتماعیه پس ریشه های اجتماعی هم داره. دلایلی که شاید وقتی بهشون پی ببریم، انقدر عاقل بشیم که به کسی نگیم «آوییزون» چون زن دوم شده، و به کسی نگیم «کثیف و بی مسئولیت» چون مورد خیانت قرار گرفته. و به کسی نگیم «حیوون» چون خیانت کرده. 

5-پیامدها هم اهمیت دارن. شناختن پیامدها، مهم ترین ابزاره برای کسی که از رابطه ی مثلثی خوشش نمی آد. چون اگر قراره جنگی در بگیره، با تکیه بر همین پیامدها خواهد بود. تنها این پیامدها هستند که نشون می دن زندگی مثلثی خوب هست، یا خیر.

6- دلم می خواد به فرزندان خیانت هم بپردازم که نوشته های چندتاشون در محیط مجازی، من رو خیلی تحت تاثیر قرار داد. همونطور که در پست اول گفتم، من خودم خیانت دیدم. و کسی که به من خیانت کرد، خودش فرزند طلاق به خاطر خیانت بود و زندگی با او، من رو از نزدیک با پیامدهای خیانت برای فرزندان آشنا کرد. هر چند گمون نمی کنم تاثیر این مسئله بر افراد یکسان باشه اما مطمئن هستم هیچ فرزندی نیست که با بی تفاوتی از کنار این قضیه رد بشه بدون اینکه تاثیری بپذیره.

بررسی این ها، هدف نوشتن این وبلاگ هست. البته شاید مواردی باشه که بعداً به خاطر بیارم اما تا اینجا همینه. 


نظرات 11 + ارسال نظر
ملاحت سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 08:32 http://1349814.persianblog.ir

4. و امر فرجامین سوای نگاه جامعه مجازاتهای اجتماعیه..اگر کسی به زنی یا کودک خانواده ای چاقو بزنه و اون رو در شرایط مرگ قرار بده مجازات اون قتل عمد یا غیر عمد خواهد بود. اما اگر کسی مردی پسری زنی دختری یا فرزندان خانواده ای رو به علت خیانت با یکی از زوجین یا دو فرد دارای رابطه عاطفی ( نامزد..و..)در شرایطی قرار بده که دچار چنان شدتی از آسیبل روانی مستعد بیماری روحی و حتی جسمی بشن مجازاتی نداره..یا ورود به حریم منزل و برداشتن اشیائ اون سرقته..اما ورود به رابطه یک دو فرد و از بین بردن امنیت اون هنوز جرمی نیازمند اثباته و مجازاتش..؟بنابراین میبینی که مسئله و خلائ های قانونی اون خیلی پیچیده است. اما یقین دارم شما از پسش بر می آی خیلی خوب شروع کردی.

درست می گید ملاحت جان یکی از ابعاد فوق العاده مهم این قضیه بعد حقوقی و قانونی است. چه در بعد آن چه هست، چه در بعد آن چه مفقود است. مسئله اینه که مجازات های موجود تا حد زیادی بی تعادل هستند... پدری فرزندش رو به آتش می کشه اما چون ولی دم هست اعدام نمیشه، ولی بچه ای چهارده پونزده ساله دوستش رو می کشه و صبر می کنیم تا هجده ساله بشه و ببریمش بالای دار...زنی خیانت می کنه و سنگسارش می کنیم، مردی میگه صیغه کرده و ما میگیم بلد بوده عدالت رو رعایت کنه. یعنی در یک مواردی زیادی تندی می کنیم و در موارد دیگه بیش از حد مدارا... دقیقاً به همین دلیل در بین آسیب دیدگان خیانت نگاهی به وجود میاد مبنی بر اینکه دست تقدیر تو همین دنیا حسابِ خیانتکار و دستیار خیانتکار رو میرسه...حالا که کاری از ما بر نمیاد و کسی هم پشت و پناه ما نیست عدالت پنهانی برقرار خواهد شد...

ملاحت سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 08:27 http://1349814.persianblog.ir

3 . درد دیگه جبر گراییه .. بسیاری از کسانی که خیانت میکنن به دیگران چنان می نماین که مقهور و مجبور شرایط درونی( مثلا عشق مفرط و ناگهانی و..) یا شرایط بیرونی (فشار اقتصادی- نگاه جامعه- محدودیت خانواده و ..)ناگزیر به همسر دوم شدن یا معشوقه شدن هستن.انگار داشتن از هواپیما در سه هزار پایی پرت میشدن بیرو.ن و این رابطه تنها چتر نجات ممکن بوده. حتی جامعه شناسهاو روانشناسان اجتماعی هم میدونن در دشوار ترین و محدود ترین شرایط کسانی هستن که از ورود به رابطه یک زوج به هر علت و انگیزه و با هر اندازه عشق به یکی از زوجین سرباز میزنن. چرا یه عده این شرایط رو انتخاب نمی کنن اینم مسئله ای بسیار مهمه.

دقیقاً ملاحت جان... باز هم به نکتۀ خوبی اشاره کردی... به نظرم در اینجا درجه ی اهمیتی که یک فرد به خواسته های خودش می ده( نمی دونم اسمش رو بذارم فردگرایی؟ خودپسندی؟ اعتماد به نفس)+ درجۀ اهمیتی که فرد به روح و احساس و زندگی دیگری می ده( بگیم عشق به همنوع یا توان همدلی با همنوع)+ تصورش از عشق(فقط یه نیمه ی گمشده یا اینکه یک گزینه ی ممکن میان گزینه ها) مهم ترین عوامل تعیین کننده ی تصمیم گیری فرد باشند که به عنوان یک ضلع سوم وارد رابطه ای بشه یا نشه...

ملاحت سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 08:22 http://1349814.persianblog.ir

2. هر پدیده همونطور که گفتی ابعاد وسیع حقوقی..یالتبع قضایی اجتماعی روانشناسی و .. داراست. حتی پدیده خیانت به نوعی ریشه در فلسفه زیستن هم داره. که خودت به زیبایی به زیمل اشاره کردی که در میان جامعه شناسان نگاه دقیق و فیلسوفانه اش به جمع سه نفره و تغییر روابط از جمع دونفره به سه نفره مشهوره. اشتباه بسیاری از گردانددگان اجتماعی اینه که میخواناین پدیده رو به جای بررسی همه جانبه صرفا از ابعاد فیزیو لو ژیک( مثلا مردها نیاز دارن) یا اجتماعی( بعضی از زنان آسیب پذیر و ... و .. نیاز مند حمایتن) یا اخلاقی حل کن..

مسئله ی خیانت خیلی پیچیده است و هر کسی فکر کنه با پیدا کردن یکی از دلایلش می تونه راهی برای حل و فصلش پیدا کنه بر خطاست و راهی که میره به ترکستان... در این میان مسئولیت گردانندگان اجتماعی بیش از همه است چون اونها وظیفه دارند با استفاده از متخصصین به یک شناخت خوب و جامع برسند نه اینکه بر مبنای آرمان هاشون برنامه ریزی بکنند...یک تیم کامل متشکل از چندین متخصص حقوق، روان شناسی، جامعه شناسی، ارتباطات و مردم شناسی و ... نیازه تا بشه مسائل مربوط به روابط زن و مرد رو که چند همسری یا خیانت تنها یکی از ابعادشه در جامعه شناخت و بهبود بخشید... که متاسفانه تا جایی که خبر دارم تا به حال هیچ کار جدی ای نشده و با توجه به اینکه به نظر میاد یک موج تازه از چند همسری و خیانت در راهه، هنوز پیامدهای جدی این وضعیت هم معلوم نشدن...خلاصه اینکه حتما باید سونامی مشکلات اجتماعی بیاد تا ما فکری به حالش بکنیم.

ملاحت سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 08:18 http://1349814.persianblog.ir

بسیار عالی و زیبا . از نگاهت لذت بردم. در جهان باستان برای درک ابعاد جهان و پدیده ها تقسیم بندی استفاده می شده( داستان کهن عناصر 4 گانه که یادت هست؟) نوع شمارش ابعاد جهان و مسائل اون میراثلی از همین یادگیری..به خاطر همین ما می تونیم نگرشی ثنوی ( خوی یا بد ) یا سه تایی( خوب بد خاکستری..) یا چند تایی( مطابق مثلا دسته بندی فلسفه های هند باستان) به مسائل و جهان داشته باشیم( ادامه میدم)

سلام ملاحت جان، تشکر و تشکر به خاطر نظرات خوب و هوشمندانه ات و لطفی که به من داری... به نکته ی خوبی اشاره کردی ملاحت عزیز... من نگاه سه ضلعی رو انتخاب کردم به دلیل اینکه مسئله ی خیانت سه ضلع داره... و همچنین برای اینکه اغلب نگاه مردم به این پدیده ثنوی هست و شاید میراث باستانی ما باشه این نگاه ثنوی که نمی تونیم از نگاه صفر و یکی به دنیا بگذریم، نمی تونیم آمیختن خوب و بد در هم رو تحمل کنیم. البته این بی تحملی تو حوزه ی اخلاقیاتمونه و برای محکوم کردن یک چیز و دفاع از چیز دیگر... وگرنه در حوزه ی عمل بارها پیش میاد که یک دل داریم و دو دلبر! هم دین دار هستیم هم مدرن! شراب و روزه رو با هم داریم... و هیچ مشکلی هم واسمون پیش نمیاد...مردمانی هستیم بس عجیب...

ملاحت سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 08:17 http://1349814.persianblog.ir

تقسیم بندی استفاده می شده( داستان کهن عناصر 4 گانه که یادت هست؟) نوع شمارش ابعاد جهان و مسائل اون میراثلی از همین یادگیری..به خاطر همین ما می تونیم نگرشی ثنوی ( خوی یا بد ) یا سه تایی( خوب بد خاکستری..) یا چند تایی( مطابق مثلا دسته بندی فلسفه های هند باستان) به مسائل و جهان داشته باشیم( ادامه میدم)

ساراس دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 00:25

درود بر تو بانو
پیروز باشی
و موفق در راه و هدفت

ممنونم سارای عزیز. منتظر نظراتت هستم.

یاسمن شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 15:25

میخونمت

ممنون بابت حضورت و ممنون بابت این شکلک پر از مهر.

فرانک بانو جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 12:48

بی صبرانه

فرانک بانو جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 12:48

بیصبرنانه منتظر نوشته هایت هستم

متشکرم فرانک بانو جان. خیلی لطف دارید. من هم منتظر حضور و نظرات شما هستم.
در حال آماده کردن یه مطلب جدیدم، امیدوارم به زودی فرصت کنم بذارمش تو وبلاگ.

شادی جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 01:02

من با کمال افتخار باهات همراه می شم دوست عزیز
مطالبی که تا حالا نوشتی خیلی جالب بودن و استفاده کردم

ممنونم شادی عزیز از همراهیت. باعث افتخاره.

ملاحت پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 11:19 http://1349814.persianblog.ir

سلام..ذهن من قطبی تر از اونه که بتونم با بی غرضی تو به این ماجرا نگاه کنم
اما شاید تجارب من در رشته اولم مامایی و تجارب مطالعاتم در رشته دومم مطالعات جوانان و کارم به عنوان کارشناس بهداشتی بد نباشه..با احترام.ملاحت

ممنون ملاحت جان از اینکه وقت گذاشتید و خوندید. حتماً به وبلاگتون سر می زنم و استفاده می کنم. و قطعاً از نظراتتون به عنوان کسی که تخصص های مختلفش به مسائل اجتماعی مرتبطه و احتمالاً از نزدیک با مردم در تماسه استفاده خواهم کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد